ACT I
ماجرای راه افتادن مکعب از آنجایی شروع شد که سالها پیش در یک روز زمستانی، سینا در یک واحد مخروبه که پنجره ای به بیرون نداشت، در خانه پدر بزرگش یعنی علی بابا، با افشین، مرتضی، سیاوش و یک سینا دیگر، روی دیوارهایی ماله می کشیدند که به حدی سوراخ سوراخ شده بود که انگار آن را به گلوله بسته بودند.
مکعب در میان دیوارهای طبله کرده و شاید به واسطه آشنایی با یکی از مغازه دارهای خوش انصاف روزگار به اسم محمد خالقی شکل گرفت؛ کسی که اگر سری به بازار کامپیوتر کرج در چهار راه هفت تیر می زدید همه او را می شناختند و از خوش انصافی و اخلاق عجیب و غریبش داستان ها برایتان تعریف می کردند. سینا و مرتضی هم که آن دوران مدام در پاساژهای کامپیوتر کرج و تهران می چرخیدند و دنبال خرید کامپیوتر خوش قیمت برای این و آن بودند، این ایده به ذهنشان آمد که چرا از محمد برای راه انداختن یک کسب و کار اینترنتی مرتبط با کامپیوتر کمک نگیرند.