NFT و حقایقی که باید بدانید
اخیرا شاهد به فروش رفتن چیزهایی هستیم که هیچ وقت فکر نمیکردیم به فروش بروند، آن هم به قیمت نجومی. به عنوان مثال چند ماه پیش یک عکس خیلی ساده که در تصویر زیر مشاهده می کنید به قیمت 69 میلیون دلار فروخته شد. NBA نیز لحظات مهم بسکتبال را در قالب کلیپ های کوتاه به قیمت هزاران دلار می فروشد و این بخش کوچکی از این داستان بزرگ است. داستانی که در سه حرف خلاصه می شود: NFT
این داستان صرفا داستان عکس متحرک یک گربه که 600 هزار دلار قیمت دارد نیست. این داستان ماجرای روانشناختی انسان در مبحث ارزش گذاری است که به مرور زمان و با پیشرفت تکنولوژی متحول شده است. باور هایی در حال شکل گیری است که بر اساس آنها گمان می رود انقلاب بزرگی در جوامع بین المللی ایجاد شود. برای درک بهتر این ماجرا بهتر است از صفر شروع کنیم. اولین سوال این است که NFT چیست؟
NFT که مختصر شده عبارت (non fungible token) به معنی ژتون غیر قابل تعویض می باشد، بسیار جای بحث دارد. اجازه بدهید مطلب را کمی برای شما بشکافم. عبارت قابل تعویض در دنیای اقتصاد معنی خاصی دارد و آن هم کالایی است که با کالای هم ارزش دیگری قابل تعویض است. وقتی بر روی این کلمه دقیق تر تمرکز کنیم متوجه می شویم که منظور از عبارت غیر قابل تعویض، غیر قابل جایگزینی بودن است. تصور کنید که می خواهید یک کلاه سبز رنگ به قیمت 100 هزار تومان بخرید. طبیعتا تعدادی بی شمار از آن کلاه ها تولید می شود و برای شما مهم نیست که کدام یک از آن کلاه ها برای شما ارسال می شود. این بدان معنی است که کلاه شما قابل جایگزینی است. حال کلاهی خاص را تصور کنید که مدتها آن را داشته اید و به آن حس پیدا کرده اید. حتی اگر از همان مدل کلاه، یکی دیگر به شما بدهند باز هم کلاه خودتان نخواهد شد.
یک کیسه برنج به راحتی قابل جایگزینی است اما تابلوی مونالیزا اینطور نیست زیرا یک نسخه از آن وجود دارد. بدیهی است که اجناس خاص و تک، ارزش بالاتری نسبت به اجناس رایج و تکراری دارند. اکنون که متوجه شده اید عبارت غیر قابل تعویض در دنیای ان اف تی چه مفهومی دارد، بهتر است کمی در مورد کلمه Token در این زمینه صحبت کنیم. اجازه بدهید تا به ساده ترین حالت ممکن این موضوع را با ذکر مثال بیان کنم.
تصور کنید که دوستم افشین می خواهد 3 تکه پیتزا را به قیمت 60 هزار تومان به من بفروشد و من پول نقد ندارم. بنابر این من از کارت بانکی استفاده می کنم تا مبلغ را بپردازم. به محض اینکه تراکنش انجام می شود، بانک مبدا متوجه می شود که شخص من در حال انتقال وجه به حساب دیگری است. بانک مقصد هم متوجه این داستان شده و بقیه ماجرا به صورت اتوماتیک و دیجیتالی در دست انجام قرار می گیرد. موضوع اینجاست که پول دیگر داخل جیب شما نیست بلکه تنها یک عدد در وسیله دیجیتالی همراه شماست.
همه ما به بانک ها اعتماد می کنیم تا این تراکنش ها را به درستی انجام دهد. سالهای سال این روند اینگونه پیش می رفت تا وقتی که با مفهومی جدید به اسم بلاکچین آشنا شدیم. زیرساختی که به بشر اجازه می دهد بدون دخالت بانک ها، تراکنش های دوطرفه داشته باشند. این یعنی به جای اینکه برای انجام تراکنش خرید پیتزا از دوستم ارتباط بین بانکی لازم باشد، با استفاده از بلاکچین و ارز دیجیتال مانند بیتکوین، اطلاعات تراکنش به صورت عمومی ضبط می شود. حال شاید از خود بپرسید که ارتباط بین بلاکچین و NFT چیست؟
زمانی که برای خرید از ارز دیجیتال استفاده می کنید، در دنیای بلاکچین تنها امر مهم این است که شما مبلغ کافی برای پرداخت را در کیف پول مجازی خود داشته باشید. اگر به عنوان مثال یک تاجر ایتالیایی مبلغ دو میلیون دلار بابت یک نقاشی دیجیتالی پرداخت کند، این اطلاعات همه جا ثبت خواهد شد. از نظر روانشناختی وقتی مجموع انسانها به چیزی ارزش بدهند، آن چیز ارزشمند خواهد شد. در حال حاضر شاهد پدیدار شدن بیشمار NFT در قالب های مختلف از جمله عکس، موزیک، نقاشی و ویدئو هستیم.
همانطور که گفتم ارزش ها در حال تغییر هستند. برای مقایسه ارزش ها به خیلی عقب برمیگردیم. زمانی که آب، غذا، سرپناه و پوشاک با ارزش ترین داشته های انسان بودند اما در مرحله بعد، ارزش ها به سمت چیز هایی برده شده اند که ارزش ذاتی نداشتند اما به علت داشتن جنبه های خاص روانشناختی ارزش پیدا کردند. البته این امر موضوع تازه ای نیست زیرا از زمانهای دور، هنرمندان اینگونه به کارهای هنری خود ارزش می دادند. به عنوان مثال اثر هنری یک نقاش قدیمی چیزی نیست جز یک تابلو و مقداری رنگ اما از لحاظ روانی، تاثیری که آن نقاشی بر روی مردم داشت باعث می شد تا ارزشمند شود.
تفاوت دنیای امروز و قدیم این است که امروزه ما دارای تکنولوژی پیشرفته تری هستیم و رمز ارز ها روز به روز بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند. همانطور که گفته شد این رمز ارز ها فقط یک عدد هستند که محاسبات آنها به صورت 24 ساعته درون کامپیوتر های بزرگ صورت می گیرد. اکثر NFT ها در بستر بلاکچینی به نام ethereum قرار دارند. اتریوم در حال حاضر 33 تراوات برق در ساعت مصرف می کند. اگر نمیدانید 33 تراوات برق دقیقا چه مقدار است باید بگویم که حدودا میزان مصرف برق کل کشور صربستان است! و جالب اینجاست که هر 8 ماه این مقدار چهار برابر می شود و حتی اثری از کاهش مصرف برق در این بلاکچین نیست.
شاید شما هم لحظاتی مانند من گیج شوید و پیش خود بگویید که این همه سوخت مصرف می شود تا برق تولید شود تا در نتیجه آن محاسبات دیجیتالی صورت بگیرد که در نهایت به موضوعی غیر واقعی ختم شود؟ موضوعاتی غیرواقعی که نتایج واقعی مانند ذوب شدن یخ های قطبی و گرم شدن زمین دارند. بله کمی دیوانه کننده به نظر می رسد اما در نهایت چیزی که از آن با عنوان واقعیت نام می بریم چیست؟ جواب سوال با خود شما.
زمانی بود که تازه اینترنت در دسترس عموم قرار گرفته بود و به علت وجود هیجان جمعی، کسب و کار های اینترنتی پدیدار شدند و شروع به رشد ناگهانی کردند. چندین سال بعد که این حباب ترکید، شاهد ویران شدن خیلی از این کسب و کارها بودیم اما آیا این بدان معنی بود که کسب و کار اینترنتی از بین رفت؟ خیر. من حس می کنم در مورد NFT نیز همین مبحث مطرح باشد زیرا شاهد هیجان جمعی در بستر ارز های دیجیتال و NFT هستیم. حال از خود می پرسیم که آیا این حباب نیز خواهد ترکید؟ ترکیدن این حباب در آینده چه تاثیری در دنیا خواهد گذاشت و از همه مهمتر ارزش ها چه تغییری خواهند کرد؟ جواب شخص شما به این سوالات چیست؟ در قسمت کامنت ها حتما نظرات خود را با مجله مربع به اشتراک بگذارید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.